به گزارش وارک نیوز، بهشت و جهنم را در سینه دارم… در تلاطم این زندگی پر از مشکل غوطهورم و حس نابودی در وجودم ریشه دوانده. هر لحظه آماجی از افکار سیاه و منفی در سرم میزنند و چقدر این لحظه دردناک است.
ساعت از نیمه گذشته… شیشهها را بالا میکشم و استارت میزنم. نفسم حبس سینه میشود و حرکت میکنم. سرعتم را لحظه لحظه اضافه میکنم. حرصم از مشکلات را با تمام نیرو به پاهایم میبرم و بیشتر پدال گاز را میفشارم. خدایا خودت میدانی که این گریز، ناگزیر است و مادرم درد دارد؛ باید عمل شود و من هم آهی در بساط ندارم.
مادر! کاش لحظه آخر میتوانستم یک دل سیر، چشمانت را ببینم اما نگاهت نکردم تا نکند چون کودکیهایم از پلک زدنهایم بخوانی پسرت باز میخواهد دستهگل به آب دهد و مانعم شوی.
یعنی این سیاهی به سفیدی میرسد؟! تکراری بینهایت از سکوت در این شب خاموش و ذهنی که صدای لبخند مادر در آن طنینانداز است.
با سرعت دیوانهوار از قانون میگریزد و برای نان، جانش را در جادهها رها میکند. به او شوتی میگویند و برخی ارابه مرگش میخوانند چراکه جز نیستی چیزی به همراه ندارد اما حقیقت امر این گریزها برای خیلی از آنان ناگزیر است.
هر بار که میرود دلم شورش را میزند
فاطمه همسرش راننده شوتی است و شرح حال خود را اینطور تعریف میکند: من و امید یک فرزند داریم و او خیلی به دنبال شغل مناسبی گشت اما هر بار به در بسته برخورد بنابراین مجبور است این کار را انجام دهد.
وی میگوید: او ماشین ندارد و هر دفعه به عنوان کمک راننده به سفر میرود که در آخر ۱۰۰ تا ۲۰۰ تومان حقش میشود.
این بانوی خرمآبادی ادامه میدهد: تقریبا حدود ساعت ۱۱ شب از خرمآباد به سمت بندر رفته و ۷ عصر فردا برمیگردند.
وی در حالیکه پسر دو سالهاش را در آغوش گرفته، نگاهی توام با ترس و خجالت از اینکه نکند حرفهایش برای آینده شغلی همسرش بد باشد، ادامه میدهد: امید اگر مجبور نباشد این کار را نمیکند و هر بار که میرود تا برگشتنش دلم خیلی شور میزند.
فاطمه دستگیری امید در سفری که رفته بود را تعریف میکند و چشم از نگاهم برداشته و میگوید: بارها خبرهایی از تصادف دوستان و آشنایان میشنویم که بیشتر ترس را به وجودم میاندازد؛ فکر تصادف، ترکیدن لاستیک، افتادن در دره و اینطور اتفاقات بدجور تنم را میلرزاند.
او این بار بغض کرده و با صدایی لرزان اضافه میکند: کاش هیچوقت به سفر نمیرفت اگر خدایی ناکرده اتفاقی برایش بیفتد من با این طفل کوچک چکار کنم؟!
شوتی نروم چکار کنم!؟
علی هم پسری دهه هفتادی به نظر میرسد که او هم راننده شوتی است، از وی پرسیدم در هر سفر که میرود چقدر عایدش میشود و در ادامه گفت: اگر ماشین و پنجاه میلیون پول داشته باشی در هر سفری که میروی سه و نیم میلیون گیرت میآید.
وی اضافه کرد: اما اگر تنها ماشین داشته باشی از بندر تا خرمآباد، حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان و بهعنوان راننده بدون خودرو بروی ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان نصیبت میشود.
علی میگوید: اگر دو نفر باشی و بهعنوان کمک راننده بروی هم ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان در هر سفر تا خرمآباد میگیری.
به گفته این راننده شوتی از بندر مستقیم تا تهران برود ۴۰۰ هزار تومان به او میدهند.
از این جوان خرمآبادی در رابطه با اتفاقاتی که حین سفر ممکن است پیش بیاید پرسیدم و او با خنده تلخی گفت: مجتبی دوستم به خاطر سرعت بالا، نتوانسته بود ماشین را کنترل کند؛ به نیوجرسیهای کنار خیابان خورد و آتش گرفت.
او بیان میکند: یک مادر و دختر هم چند وقت پیش ماشینشان آتش گرفت و هر دو در دم مردند.
به علی گفتم نمیترسی این حادثهها سرنوشت تو هم باشند و او در جوابم میگوید: وقتی که آهی در بساط نداشته و بیکار هم باشی مجبور خواهی بود؛ شوتی نروم چکار کنم؟ از کجا خرج خورد و خوراکم را در بیاورم؟
پدیده شوتی نتیجه توسعه نیافتگی در ابعاد مختلف است
در این رابطه مریم کرمی، کارشناس ارشد جامعهشناسی با اشاره به عوامل موثر در ایجاد پدیده شوتی به خبرنگار فارس از خرمآباد گفت: توسعه نیافتگی در ابعاد متعدد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی عامل اصلی بروز این پدیده شوم و آسیبزا است.
وی با بیان اینکه ایجاد و گسترش شغل کاذب شوتی زاییده فقر، نابرابری و عدم توسعه یافتگی است، ادامه داد: فرد روی آورنده به این کار، قربانی ساختار اقتصادی معیوبی بوده که نگاهی تولیدی و توسعه محور بر آن حاکم نیست.
کرمی در ادامه ابعاد اقتصادی پدیده شوم شوتی را بررسی کرد و افزود: در بُعد اقتصادی زمانی که منابع ملی جهت رشد و تولید قرار گیرد و نخبگان عرصه فنی و علمی در صدر ساختار اقتصادی باشند اقتصاد کشور به سمت و سوی تولید حرکت میکند و توزیع ثروت و امکانات برابر در همه نقاط کشور سبب ایجاد شغل شده که رویکرد تولیدی، اشتغال ایجاد میکند.
این جامعهشناس با یادآوری اینکه اشتغال در مراکز تولیدی و خدماتی ریسک خطر پذیری در شغلهای واسطهای و کاذب را به حداقل میرساند به ابعاد فرهنگی این پدیده اشاره کرد و گفت: شکلگیری فرهنگ کار و تولید و تکریم کارآفرین نیازمند تقویت ابعاد فرهنگی جامعه و شکلگیری تفکر و ذهنیت خلاق و مبتکر است بهطوریکه تولیدکننده و کارآفرین از پایگاه اجتماعی قابل قبولی در جامعه برخوردار باشد و بهعنوان گروه مرجع پذیرفته شود.
او خاطرنشان کرد: این مهم تنها با رویکرد فرهنگی جامعه به سمت و سوی نهادهای فرهنگی چون آموزش و پرورش و دانشگاهها و تمرکز منابع و امکانات به سمت و سوی مراکز علمی و آموزشی تحقق مییابد در این صورت نیز شاهد پرورش نیروهای توانمند و مجهز به علم و فناوری خواهیم بود که با خلاقیت و ابتکار به تولید علم و فناوری روی میآورند.
به گفته وی نتیجه آن کار آفرینی و تولید کسب و کار و کاهش بیکاری است و در چنین جامعهای تمایل به سمت شغلهای پرخطر و کاذب چون شوتی به شدت کاهش مییابد.
کرمی راهکارهای اجرایی جهت کاهش پدیده آسیبزای شوتی را شامل حرکت مدیریت کلان جامعه در راستای تمرکز منابع و امکانات به سمت و سوی ساختارهای فرهنگی چون آموزش و پرورش و دانشگاهها و نهایتا پرورش انسانهای مجهز به فناوری و علم و دانش با توسعه انسانی و تمرکز منابع برای بهبود و توسعه زیرساختهای اقتصادی در مسیر تولید فناوری و کارآفرینی عنوان کرد و گفت: این مهم تنها با ثبات اقتصادی و ایجاد فضای امن اقتصادی و اجتماعی به همراه ارتباطات گسترده بینالمللی محقق خواهد شد.
با شوتیها برخورد میشود
سرهنگ مصطفی دالوند رئیس پلیس راه لرستان نیز در گفتوگو با خبرنگار فارس بیان کرد: هماکنون تعداد شوتیها کم شده و در جادهها دیده نمیشوند.
وی با بیان اینکه جادهها به صورت کامل مورد رصد قرار میگیرند، ادامه داد: اگر خودرویی حامل قاچاق و یا تغییر وضعیت داده باشد با آن برخورد میکنیم و به دادگاه معرفی میشود.
دالوند بیان کرد: خودرو به حالت اولیه برگشته و با توجه به تخلفات صورت گرفته برابر قانون با متخلف رفتار میشود.
این مقام انتظامی خاطرنشان کرد: هر تخلف جریمه خاص خود را دارد و مطابق قانون با فرد خاطی برخورد خواهد شد.
در پایان باید گفت که قاعدتا کم شدن تعداد شوتیها نتیجه بهتر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعی نیست چراکه هماکنون لرستان بالاترین نرخ بیکاری و فلاکت را در کشور به خود اختصاص داده است. اگر عزم برای برخورد با بزهی جزم میشود ابتدا نیاز به آسیبشناسی دارد و اینکه همیشه پیشگیری بهتر از درمان بوده است. انتظار میرود راهکاری درست برای این معضل هم اندیشیده شود چراکه ارابه مرگ سواران نیز میخواهند زنده بمانند اما راهی جز جان در برابر نان پیش روی خود نمیبینند.
گزارش از سمیرا عزیزی-فارس
دیدگاه ها (0)