برای اولین بار در تاریخ مشاهده می کنیم که قیمت نفت (بخوانید مهمترین و استراتژیک ترین نهاده تولید) را منفی کرده است! در ایران نیز تعطیلی بسیاری از مشاغل (بویژه مشاغل خدماتی)، تعطیلی برخی صنایع و کارخانجات، افزایش بیکاری، افزایش بزهکاریهای اجتماعی مانند دزدی، اعتیاد و طلاق و مهمتر از همهی اینها رشد سریع فقر مطلق و افزایش فاصلهی طبقاتی از سادهترین پیامدهای شیوع ویروس کرونا در کشور است.
افزایش بیکاری، احتمال ناهنجاریهای اجتماعی و ناامنی را تا درصد بالایی افزایش میدهد و به همین دلیل نیز امنیت روانی جامعه را به مخاطره میاندازد.
طبق برخی پیش بینی ها دولت در سال جاری بخاطر انتشار این ویروس حدود 50 درصد کسری بودجه خواهد داشت. یعنی می توان گفت که از حدود 500 هزار میلیارد تومانی که برای سال 99 برنامه ریزی شده است، حدود 250 هزار میلیارد تومان آن تحقق نخواهد یافت! کسری بودجه به این میزان، در تاریخ بودجه ریزی کشور بی سابقه است!
سوال جدّی این است که برنامه سیاست کارگزاران اقتصادی برای مقابله با این کسری بودجه بی سابقه چیست؟ چه کاری می توانند انجام دهند؟ چگونه می توانند تبعات این کسری بی سابقه را کاهش دهند؟ آیا دولت به غیر از چاپ پول، روش دیگری در جلوی پای خود دارد؟
آنچه که تا الآن مشاهده شده این است که دولت سیاست فروش سهام و املاک و مستغلات خود را در برنامه قرار داده است تا از طریق فروش آنها بتواند خود را سرپا نگه داشته و بتواند حقوق کارمندانش را سر ماه بپردازد.
به زبان ساده تر، دولت سیاست عرضه سهام هایش را در بورس در پیش گرفته است. حتی کارگزاران اقتصادی اعلام کرده اند که بنا دارند سهام عدالت (که ارزش تقریبی آن حدود 300 هزار میلیارد تومان است) را در بورس عرضه کنند و از این طریق نقدینگی زیادی را از سطح جامعه جمع خواهند کرد.
راقم این سطور این سیاست را در کوتاه مدت مثبت ارزیابی می کند. اما متاسفانه ریسک و تبعات این سیاست کم نیست و چه بسا که عواقب آن دامن اقتصاد کشور را بگیرد و شوک های سنگینی را به تولید و سرمایه گذاری کشور وارد کند.
بورس در یک تعریف ساده، یک بازار مالی است که سهام شرکتها و کارخانجات در آن عرضه می شود تا از طریق فروش قسمتی از سهام، نقدینگی مورد نیاز مدیران این شرکت ها جهت توسعه و پیشبرد اهداف شرکتها تأمین شود.
لذا خریدار هر سهمی در سود و زیان آن شرکت سهیم می شود. لذا بورس جای افراد مبتدی و ناآشنا به معاملات بورسی نیست. چرا که رفتار هیجانی و احساساتی موجب تضرر این افراد می شود.
حال دولت ایران بنا دارد 49 میلیون نفر را که سهام عدالت دارند وارد بورس کند. اولاً در این صورت بورس ایران به بزرگترین بورس جهان تبدیل خواهد شد! چرا که بورس هیچ کشوری به این میزان معامله گر بورسی ندارد!
از عوارض و عواقب این سیاست نباید غافل شویم. هم اکنون در سطح جامعه مشاهده می کنیم که بسیاری هم از مردم به شکلی هیجانی و احساسی، کد بورسی دریافت می کنند و وارد این بازار نسبتاً حرفه ای می شوند.
اولاً ورود هیجانی، احتمالاً یک خروج هیجانی را هم در پی داشته باشد. یعنی اگر روزی، یک شوک به اقتصاد کشور وارد شود و شاخص بورس نزولی شود، خروج هیجانی و آنی از بازار بورس شکل می گیرد و ضربه مهلکی به سرمایه گذاران و روند سرمایه گذاری کشور وارد می شود که به این راحتی قابل جبران نیست.
به نظر می رسد که دولت هدف دیگری نیز از هدایت نقدینگی جامعه به سمت بورس دارد. می خواهد نقدینگی جامعه را جمع کند تا اگر در ماه های آینده، مجبور به چاپ پول (بخوانید مخرب ترین سیاست اقتصادی) شد و نقدینگی جامعه را افزایش داد، بار تورمی این اقدام خطرناک را حداقل به میزان کمی، کنترل کند.
علی ای حال کارگزارن اقتصادی کشور باید با برنامه ریزی و سبک و سنگین کردن سیاست های مختلف، بهترین سیاست را با کمترین هزینه برای مقابله با شرایط پساکرونا انتخاب کنند.
مصطفی شکری-دکتری اقتصاد
دیدگاه ها (0)