آخرین اخبار » اجتماعی » اخبار » اخبار ویژه » تازه ترین اخبار » گزارش » گفت و گو
کد خبر : 5589
یکشنبه - ۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۱

ذکرخدا تنها پناه سنگرسازان بی‌سنگر بود/ داستان سردرگم کردن منافقین توسط رزمنده‌های لرستانی

ذکرخدا تنها پناه سنگرسازان بی‌سنگر بود/ داستان سردرگم کردن منافقین توسط رزمنده‌های لرستانی

ذکرخدا تنها پناه سنگرسازان بی‌سنگر بود/ داستان سردرگم کردن منافقین توسط رزمنده‌های لرستانی
ط،هنگامی که در ۲۸ خرداد سال ۵۸ با فرمان امام خمینی(ره)جهاد سازندگی شکل گرفت این نهاد توانست موجی عظیم از جوانان انقلابی را جذب کند و در اولین اقدام خود به یاری روستاییان و مردم نقاط محروم کشور شتافت.

با آغاز جنگ تحمیلی تنها ۱۵ روز زمان کافی بود که اولین گروه‌های جهاد سازندگی از نقاط مختلف کشور به سمت جبهه‌های جنوب و غرب بروند و در خطوط مقدم به ساخت سنگر برای رزمندگان مشغول شوند؛ این در حالی بود که خود سنگری نداشتند و از طرفی بخش دیگری از این سازمان در پشت خطوط جنگ به بحث تامین تدارکات می‌پرداخت.

حضور ایثارگران جهاد سازندگی در کلیهٔ سنگر‌ها و صحنه‌های نبرد، تأثیر شگرفی در تقویت و حمایت جبهه‌ها در راستای کوتاه کردن دشمن از خاک ایران داشت و هر روز که از روزهای نبرد می‌گذشت تاثیر فعالیت‌های مهندسی در جبهه‌های جنگ نقش خود را به نمایان گذاشت.

با رضا مهرانی که متولد ۱۳۴۲ در خرم‌آباد بوده و یکی از سنگرسازانی بی‌سنگری است که در دوران دفاع مقدس از خود رشادت‌های فراوانی به نمایش گذاشت گفت‌وگویی به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس انجام داده‌ایم.

امیدواریم این گفت‌گو بتواند گوشه‎‌ای کوچک از دلاوری‌های این رزمندگان شجاع را بیان کند.

در مورد  فعالیت‍‌هایی که بعد  از پیروزی  انقلاب انجام داده‌اید توضیحاتی بفرمایید؟

اوایل انقلاب دوران نوجوانی خود را سپری می‌کردم و با توجه به شرایط کشور در راه‌پیمایی‌هایی که در آن روزها توسط گروه‌های مختلف سیاسی انجام می‌شد حضور مستمری داشتم، اما بعد از مدتی که بعضی از گروه‌های سیاسی راه خود را از انقلاب جدا کردند به عنوان بسیجی در جبهه‌های مبارزه علیه ضد انقلاب شرکت کردم.

با آغاز جنگ تحمیلی همراه با خیل عظیمی از جوانان لرستانی در جبه‌های جنگ حضور پیدا کردم و در عملیات‌های افتخار آفرین بیت المقدس و والفجر تحت عنوان یک بسیجی شرکت کردم و این حضور در جبهه‌ها تا سال ۶۲ یعنی هنگامی که  عضو جهاد سازندگی شدم ادامه داشت.

وقتی عضو جهادسازندگی شدید چگونه دوباره به جبهه‌های جنگ برگشتید؟

هنگامی که عضو جهاد سازندگی شدم یک دوره‌ ۶ ماهه از جبهه‌های جنگ فاصله گرفتم اما بار دیگر در قالب یک نیروی جهاد سازندگی در جبهه‌ حضور پیدا کردم که این حضور تا آخرین روزهای جنگ و تا پایان عملیات مرصاد ادامه داشت .

نیرو‌های جهاد سازندگی لرستان در ابتدای جنگ در مناطق عملیاتی جنوب به خدمت می‌پرداختند اما از اواخر سال ۶۱ آنها به مناطق عملیاتی غرب منتقل شدند و حضور مستمری در مناطق جنگی ایلام،کرمانشاه و کردستان داشتند.

وظیفه اصلی نیروهای جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس چه بود؟

نیروهای جهاد سازندگی فعالیت‌های مختلفی در طول جنگ تحمیلی انجام می‌دانند که می‌توان سنگر سازی را مهمترین آن دانست؛ این سنگر سازی‌ها در حین عملیات انجام می‌شد یعنی این عزیزان هنگامی که رزمندگان اسلام در حال عملیات بودند و زیر آتش سنگین نیروهای بعثی قرار داشتند بدون آنکه خودشان سنگری در مقابل مقابل آتش دشمن داشته باشند انواع مختلف سنگرها را می‌ساختند.

از دیگر اقدامات جهاد سازندگی در طول دفاع مقدس ساخت جاده و تامین تدارکات نیروها بود؛ علاوه بر آن نیروهای جهاد سازندگی در بعضی از عملیات‌ها به صورت کاملا خودجوش اسلحه به دست گرفته و در نبردهای تن به تن با دشمن بعثی شرکت می‌کردند.

چند نمونه از فعالیت‌هایی که جهاد سازندگی لرستان در طول دفاع مقدس انجام داد را ذکر کنید؟

مجموعه جهاد سازندگی لرستان در طول دفاع مقدس ۸۵ شهید به نظام اسلامی تقدیم کرده و در عملیات‌های مرصاد و والفجر ۱۰ نیز جان فشانی‌های زیادی از خود نشان داده است.

هنگام عملیات شاخ شمیران نیروهای جهاد سازندگی به صورت خودجوش به مقابله با نیروهای عراقی پرداختند و توانستند  ۴۸ساعت مانع پیش روی دشمن شوند و با این مقاومت نیروهای خودی به مکان  عملیات رسیدند.

هنگام عملیات مرصاد با توجه به پیشروی نیروهای منافقین و کمبود نیروهای خودی جاده‌ای که به سر پل ذهاب ختم می‌شد توسط جهاد سازندگی لرستان بسته شد و باعث سردرگمی منافقین و زمینه‌ساز شکستی بزرگ به این گروه ضد انقلاب شد.

ماندگارترین خاطره از حضورتان در کدام عملیات و به چه شکل بود؟

قرار بود در منطقه شاخ شمیران پلی بر روی رودخانه برای عبور نیروهای خودی در  فصل بهار بزنیم اما با توجه به شرایط آب‌وهوایی و شدت آب رودخانه در چند مرتبه آب پل را از بین برد و این امر باعث ایجاد نا امیدی در میان نیروهای خودی شد اما با بسیج تمام نیروها و هم فکری با یکدیگر سرانجام تصمیم گرفته شد با سیمان نمک مخلوط کنیم و همین کار باعث ماندگاری پل شد؛ امروز با گذشت بیش از ۳۰ سال که از احداث آن می‌گذرد هنوز نیز با استحکام سر جای خود قرار دارد.

یک خاطره نیز از یکی از شهدای جهاد سازندگی لرستان بیان کنید؟

شهید محمود صارمی یکی از همرزمان ما در جهاد سازندگی لرستان بود؛ در عملیات والفجر ۱۰ با توجه به شرایط حیاتی عملیات فرماندهان ارشد سپاه مانند شهید احمد کاظمی نیز در منطقه حضور داشتند و از بچه‌های جهاد خواستار کار بدون وقفه می‌شدند اما در آن فصل با توجه به شرایط جوی در منطقه عملیاتی دارای طوفان سهمگینی بود و نیروها به صورت شبانه‌روز  فعالیت می‌کردند.

شرایط جوی به گونه‌ای بود که نیروها به اجبار مجبور به تعویض لباس می‌شدند؛ به یاد دارم محمود صارمی با یک زیرپیراهن در آن طوفان سخت ۲۴ ساعته بر روی لودر کار می‌کرد.

در نهایت  این شهید بزرگوار در عملیات مرصاد زخمی شد و هنگامی که او را به عقب باز می‌گرداندند تنها ذکر خدا بر لبانش جاری بود و آن هنگام که تنها ‌‌ذکر خدا بر لب داشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به نقل از فارس

انتهای پیام/