دو سال بعد از شروع خدمت یعنی با آغاز جنگ تحمیلی چهار برادر جواد صادقی راهی جبهه حق علیه باطل شدند و خود هم در ادامه به برادران رزمنده اش ملحق شد که حاصل این فداکاری و شجاعت برادران صادقی ، تقدیم یکی از برادران در راه شهادت و دفاع از خاک و وطن بود. شهید یدالله صادقی که در آن زمان دانشجو معلم بود و پس از هفت سال پیکر مطهر مفقود شده اش در عملیات کربلای ۴ ، در خاک آرام گرفت.

جواد صادقی از دوران حضورش در جبهه جنگ می گوید :که در غرب کشور یعنی کردستان ،سردشت، بوکان و همچنین در آزادسازی مهران حضور فعال داشته است و می گوید :جبهه حق علیه باطل دانشگاهی بود برای آموختن ،فضایی بود معنوی و رقابتی برای شهادت .

وی در ادامه از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری حضورش در جبهه و در کلاس درس  بر یکدیگر می گوید: در این دوران تکلیف بر ما مضاعف بود چراکه هم حضور در جبهه و همچنین تربیت نسلی که این احساس دین و تکلیف را نسبت به کشور خود داشته باشد را وظیفه خود می دانستیم و در جبهه حضور فعال داشتیم و گاهاً که امکان حضور نبود در کلاس درس  به وظیفه خود عمل می کردیم .پس از شهادت برادرم فرزندانی را هم تقدیم انقلاب و کشور عزیزمان کردم فرزندانی که دانش‌آموزان بنده در مدرسه بودند عوامل اجرایی مراسمات مختلف از جمله صبحگاه مدرسه بودند .

من در کلاس درس بیش از اینکه آموزش میدادم آموزش می گرفتم و از شاگردانی که خود با شهادتشان در جبهه آموزگارانی بودند دریا دل، درس عشق و ایثار و وطن پرستی را یاد میگرفتم. من پیکر مطهر چندین شهید بزرگوار از جمله دانش آموزان و همکاران معلم خود: شهید هوشنگ خسروی و شهید علیشاهی رییس وقت آموزش و پرورش چگنی را غسل داده ام.
صادقی در ادامه گفت همیشه دوست داشتم وقتی که عمرم به دنیا نبود و دستم از این دنیا کوتاه شد دیگران از مرگ من بگویند که یک معلم مرد نه یک فرماندار، بخشدار یا هر نام دیگر