آخرین اخبار » اجتماعی » اخبار » خبر مهم » یادداشت
کد خبر : 2520
جمعه - ۳۰ تیر ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۲

با قضاوت های نادرست، موجب دلسردی سرمایه گذاران و کوچ پزشکان نامدار نشویم

بدون تردید سلامتی ، مهمترین سرمایه هرفرد و عامل اصلی برخورداری او از سایر مواهب زندگی است و تلاش برای حفظ و ارتقاء ان از اهمیت بسزایی برخوردار است .     رجوع به پزشک برای درمان بیماریها هم،از این جنبه حائز اهمیت است و اهمیت کار پزشکان و پرستاران نیز به همین علت است. […]

بدون تردید سلامتی ، مهمترین سرمایه هرفرد و عامل اصلی برخورداری او از سایر مواهب زندگی است و تلاش برای حفظ و ارتقاء ان از اهمیت بسزایی برخوردار است .

 

 

رجوع به پزشک برای درمان بیماریها هم،از این جنبه حائز اهمیت است و اهمیت کار پزشکان و پرستاران نیز به همین علت است.

 

 

به همین دلیل است که پرداختن و اهمیت دادن به خطای پزشکی از دیرباز، بسیار بیشتر از خطاهای سایر رشته هاست که مورد بحث و تفحص قرار گرفته است.

 

 

به عبارت دیگر در سایر رشته ها هم خطاو قصور، بی تردید بسیار شایعتر است ولی ازانجا که اهمیت کمتری دارد و کمتر به ان پرداخته میشود طبیعتا در امارها و اخبار ، ظهور کمتری دارند.

 

 

 

ولی تحلیل و تبیین خطای پزشکی مانند سایر امور در کشورهای توسعه نیافته ، فاقد اصول وشاخصهای علمی است.

 

 

 

بارزترین اشکال در برخورد و مواجهه با خطای پزشکی در کشورهای جهان سوم ، برخورد احساسی و هیجانی در محافل و رسانه ها ی عمومی و به اصطلاح کشاندن ان به کف خیابان است!

 

 

حساسیت کار درمان و پیچیدگیهای ان باعث شده در تمام دنیا هرگونه ادعا یا شکایت مبنی بر قصور پزشکی در مراجع کاملا تخصصی و فوق تخصصی از پزشکان خوشنام و بیطرف مطرح شود و در صورت اثبات قصور یا تقصیر ، طبق قانون با انها برخورد شود.

 

قضاوتهای افراد غیر متخصص و نااگاه در زمینه طبابت و انعکاس انها در رسانه های عمومی از یکسو باعث بی اعتمادی به پزشکان و مراکز درمانی و در نتیجه عدم مراجعه بیماران به انها و خوددرمانیهای خطرناک شده و از سوی دیگر با ایجاد رعب و وحشت در بین پزشکان باعث مهاجرت انها به مناطق توسعه یافته تر و یا حداقل از بین رفتن اعتماد به نفس و ریسک پذیری انها در انجام عملهای سنگین و پر خطر و در نتیجه لاعلاج ماندن بسیاری از بیمارانی که قابل علاج بوده اند، خواهد شد. دومین اشکال در مواجهه با خطای پزشکی ، عدم تفکیک خطای پزشک از بیمارستان است.

 

حال انکه قانون تکلیف هردورا ، روشن نموده و سهم پزشک، پرستار و بیمارستان هر یک به تفکیک تشریح شده است.

 

 

 

بعنوان مثال ، اشکال در تجهیزات ، قصور بیمارستان است ولی تشخیص نادرست یا عدم بکارگیری صحیحح وسایل میتواند خطای پزشک باشد ( البته در صورتیکه سایر شرایط هم موجودباشد) . طبیعی است که بستگان بیمار، انتظار دارند که بیمارشان با حال عمومی خوب از بیمارستان مرخص شود . در واقع به همین منظور هم مراجعه کرده اند و طبیعی است که در صورت عدم تحقق خواسته اشان ناراحت شوند ولی تفاوت در نحوه برخورد انها با این مسئله است که یکی از تفاوتهای جوامع توسعه یافته و عقب مانده را روشن میکند.

 

 

درگیری با کادر درمان و ضرب و جرح انها، شکستن درب و پنجره و تجهیزات بیمارستان، کشاندن موضوع به رسانه های عمومی و ایجاد التهاب در فضای عمومی جامعه ، غیرازتخریب سرمایه ها و داشته هایمان نتیجه دیگری ندارد. بدون تردید هیچ پزشک و بیمارستانی نمیخواهد نتیجه کارش ناخوشایند باشد و اغلب بسیار بیش از بستگان بیمار دغدغه درمان اورا دارند ولی باید توجه داشت که پزشک و بیمارستان یک طرف قضیه هستند و همه عوامل در اختیار انها نیست.

 

 

 

صرف نظر از هزاران و میلیونها عوامل شناخته نشده بیماری باید به ژنتیک ، بهداشت، تغذیه ، ورزش ، عوامل فیزیکی و محیطی مثل سیگار، عوامل سرطانزا، تشعشعات، عوامل روحی ، خانوادگی ، سطح سواد و سطح اقتصاد خانواده و هزاران عامل ریز و درشت دیگر که در مثمرالثمر بودن یا نبودن درمان تاثیر گذارند هم توجه نمود.

 

 

 

بدون تردید یک درمان مشخص برای یک بیماری مشخص در دو نفر با توان فیزیکی، روحی ، سطح سواد و بهداشت و تغذیه و… ، نتیجه متفاوتی خواهد داشت و همه انرا به گردن پزشک و بیمارستان انداختن فقط یک فرافکنی نادرست است!

 

 

کسی که در تمام طول عمرش ورزش نکرده، از کم کاری یا پرکاری هورمونهای مختلفی رنج برده و بافتهای بدنش تخریب شده و اسیب دیده ولی درمان نکرده ، پرخوری کرده ، سیگار کشیده و هزاران بی توجهی به سلامت خود نموده نباید انتظار داشته باشد که با یک مراجعه به بیمارستان همه مشکلاتش برطرف شود.

 

اعضا و ارگانهای بدن بهم مرتبطند و بیماری و ضعف یکی بر دیگران تاثیر گذار است.

 

 

البته میتوان باقضاوتی نادرست همه تقصیرها رابه گردن دیگران انداخت ولی بدون تردید حاصل چنین رویکردی وضع را از انچه هست بدتر میکند!

 

 

نویسنده: پیام عالیخانی چگنی