آخرین اخبار » اجتماعی » اخبار » فرهنگی » یادداشت
کد خبر : 1772
شنبه - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۵

آینده زیبای شهر خرم آباد در گرو خوردن شام های تبلیغاتی

آینده زیبای شهر خرم‌آباد در پس وعده‌ شام‌های تبلیغاتی

خسته از فضای مجازی و تلگرام،خسته از پاک کردن پیام‌های تکراری، خسته از دعوت‌های بی مهابا در گروههای مختلف حامیان فلان کاندید(شورای شهر)خسته از این دنیای غیر راستین(فضای مجازی)،اینترنت تلفن همراهم را خاموش می کنم، برای این‌که چند لحظه ای از این وادی به دور باشم،عصر آدینه را برای پیاده روی در یکی از خیابان های پرتردد و البته مسیر همیشگی برای رفتن به ادارات دولتی انتخاب می کنم.

 

 

 

اما در همان اواسط مسیر دوم، متوجه وجود ترافیکی غیر قابل باور شدم،مگر می شود، خیابان انقلاب در روز آدینه،این همه ازدحام جمعیت و اتومبیل داشته باشد.

 

 

تنها گمانی که به ذهنم خطور می کرد و به واقعیت نزدیک‌تر بود،تبلیغات کاندیداهای شورای شهر بود.

 

 

اندکی از مسیر را طی کردم و متوجه آن شدم که حدسم کاملا درست بوده است.

 

 

اماچه می شود کرد چاره‌ای جز ادامه راه نبود، ستادها به هم متصل و هر کدام برای خود سازی می زدند،نوایی از روی کم نیاوردن در برابر ستاد دیگری آن یکی نوای موسیقی محلیش تا به هفت آسمان می رسید و دیگری نوای سرنا و دهلش.

 

 

دیگری تریبون را در دست گرفته و با صدای بسیار بلند وخطاب به اهالی محل می گفت: وای ایها الناس….. بدانید همه کسانی که می گویند نمی توانیم جوانان شما را سر کار ببریم دروغ می گویند،خودم همه آنها را سر کار می برم تا دیگر جوان بیکاری در محله ما پرسه نزند و به اعتیاد روی نیاورد.

 

 

 

جلوی ستاد آن دیگری،رقص جوانی با لباس محلی و دو دستمال در دستش که ما بین زمین و آسمان خودنمایی می کرد،آن‌قدر زیبا بود که همه کسبه و اهالی محل را به تماشای خود آورده بود،راستش اگر چند لحظه‌ای بیشتر جلوی ستاد آن فلان نماینده می ایستادم، احتمال این‌که من نیز به جرگه آنها بپیوندم بسیار زیاد بود.

 

 

 

جلوی ستاد آن نماینده دیگر،شیرینی و شربت همراه با کد انتخاباتی هدیه می دادند،به طوری که جلوی ستاد و در خیابان،عابر را مجبور به تناول  شربت و شیرینی می نمودند و بعد از آن نیز،کد انتخاباتی را بر روی دست به عابرین، هدیه می دادند.

 

 

 

آن شخص نماینده دیگر،خواننده مهمانی های بزم و شادی را به جمع هوادارن خود دعوت کرده بود،او نیز پشت تریبون خطاب به تماشاگران و هواداران کاندید می گفت:*صدای سوت و جیغ رو نمی شنوم همه همه همه………*

 

 

 

برخی دیگر از طرفداران،دو بعدی فکر می کردند،بدین معنی که نه می خواستند شربت و شیرینی را از دست بدهند و نه شام دیگر کاندید را با دیدن این تصاویر که خود شاهد عینی به وقوع پیوستن آن‌ها بودم،بسی برای خرم‌آبادم،دل سوزاندم و سوالات زیادی در ذهنم تداعی شد.

 

 

 

آیا کاندیدهای انتخاباتی شورای شهری که می دانند وظیفه آنها برآورده کردن آرزوهای مردم نیست و نمی توانند به صورت قانونی شخص یا اشخاصی را به نهادهای دولتی وارد کنند پس چرا وعده و شعارهای دروغین به مردم هدیه می دهند.

 

 

و از جانبی دیگر اگر مردم علی الخصوص قشر تحصیل کرده به وظایف نمایندگان شهری خود در صحن شورای اسلامی آگاه هستند پس چرا به سمت و سوی شعارهای عوام فریبانه و دروغین برخی از کاندیدهای انتخابات شورای شهر می روند.

 

 

چرا برخی از مردم،سرنوشت خرم بودن شهر خود را با شادی چند لحظه‌ای در معرض عام و یا خوردن شربت و یک وعده غذایی، عوض می کنند.

 

 

 

با نگاهی کاملا عامیانه، متوجه خواهیم شد آن دسته از کاندیدهایی که برای راه یافتن به صحن شورا همه کار تبلیغاتی انجام می دهند و برای رسیدن به هدف خود از گفتن هیچ وعده‌ای دست بر نمی دارند،به جرات می توان گفت که نمی توانند دردی از دردهای مردم را تسکین دهند و برای آبادانی شهرخرم‌آباد،قدمی بردارند.

 

 

 

نصراله صیاد بیرانوند

روزنامه نگار